loading...
نازتک
blackwolf بازدید : 265 چهارشنبه 22 آبان 1392 نظرات (2)

میگن تو جهنم ، «دفترچه راهنمای استفاده از حوری»

رو میدن دستت بخونی، همچین تا مغز استخونت بسوزنه:|

حالا هی برو گناه کن :|

 

أین دخترایی هستن كه كلیپسشون دو برابر كله شونه،
گوششون إز مقنعه و شال بیرونه ازش گوشواره و النگو و بند اویزونه!
أقا اینا امامزاده سیارن… هم گنبد دارن هم ضریح!
احترام بذارید

blackwolf بازدید : 163 چهارشنبه 22 آبان 1392 نظرات (0)

سلام،شما در مسابقه پیام کوتاه جام جهانی شبکه سه  ۳۰۰ هزار تومان برنده شدید

لطفا برای دریافت جایزه ۲۹۹ هزار تومان شارژ به این شماره ارسال نمایید !

.

.

.

خدایا به آنان که حال ما را نمیپرسند یک هفته اسهال مکرر عنایت فرما !

.

.

.

از غضنفر میپرسن نظرت راجع به زلزله چیه ؟

میکه طرح خوبیه ، تکان دهنده ست !

.

.

.

من انسان موفقی هستم

دوست داری بدونی رمز موفقیتم چیه !؟

اینه !

۱۲۳۲۱۳۴۰۳۲۱۴۵۹۱۸۲۶۶۵۱۹۲۳۴۶۰۹۸۷۱۲-۴۰۵

به کسی نگیا !!

.

.

.

درس زندگی را از بستنی چوبی بیاموز !

بخند حتی اگر چوبی در شما فرو رفته باشد !

بقیه درادامه مطلب

blackwolf بازدید : 312 چهارشنبه 22 آبان 1392 نظرات (0)
دنياي موبايل
 
 
 
 

خدمات جدید سرویس ویترین ایرانسل

 
 

 

ایرانسل، با سرویس های متنوع، کاربردهای جدیدی برای تلفن همراه به جامعه ایرانی معرفی می نماید. به این ترتیب، تلفن همراه دیگر تنها یک وسیله مکالمه یا ارسال پیام کوتاه نیست؛ بلکه مفهوم شبکه تلفن همراه در زمینه های تازه ای چون اطلاعات، فن آوری و ارتباطات بازرگانی مطرح شده است. به این ترتیب، تلفن همراه به یکی از ساده ترین و در دسترس ترین راههای اطلاع رسانی و سرگرمی و تجارت تبدیل می شود.
“پورتال چند رسانه ای ایرانسل” با نام تجاری “ویترین“، اولین شبکه عرضه محصولات الکترونیکی روی تلفن همراه در ایران است که در آن، عرضه کنندگانِ محصولات الکترونیکی (Content Providers)، طیف بسیار گسترده ای از محصولات خود را جهت عرضه به مشترکین ایرانسل ارائه می نمایند که البته شاید قبلاً با طرح ویترین ایرانسل آشنایی پیدا کرده باشید و یا شما نیز از طرح رایگان آن استفاده کرده باشید.
به تازگی ایرانسل ، سرویسهای جدیدی را به ویترین خود افزوده است که در زير با آنها بیشتر آشنا می شویم .

این خدمات شامل موارد زیر است :
- کدهای اوقات شرعی
- کدهای پیش بینی وضع هوا
- کدهای دریافت اس ام اس و فال
- کدهای طالع بینی روزانه (بر حسب متولدین هر ماه)
- کدهای طالع بینی (بر اساس نام سال تولد)

برای استفاده از هر کدام از سرویسهای فوق تنها کافی است با استفاده از سیم کارت ایرانسل خود ، کد مربوط به هر کدام را ، به شماره 2020 اس ام اس کنید . لازم به توضیح است تمامی پیام های کوتاهی که به شماره 2020 ارسال می شوند رایگان بوده و هیچ هزینه ای برای شما نخواهد داشت .

کدهای اوقات شرعی:
100 تهران
101 مشهد
103 کرج
104 تبریز
105 اهواز
106 اصفهان
107 قم
108 ارومیه
109 کرمانشاه
110 همدان
111 شیراز
112 گرگان
113 یزد

blackwolf بازدید : 203 چهارشنبه 22 آبان 1392 نظرات (0)

بهترین بازی های ایرانی: 1 دختر بازی 2 نامزد بازی 3 خانوم بازی 4 دودره بازی 5 امپول بازی 6 زبون بازی 7 اس ام اس بازی

 

 

ترکه می ره گواهینامه بگیره ازش می پرسن لرزش پیستون از چیست؟می گه:از شل بودن سوتین

 

 

 

به ترکه می گن:چرا ماشینتو از پلاک شروع می کنی به شستن؟می گه:والا یه بار ار شقف شروع کردم به شستن رسیدم به پلاک دیدم ماشین خودم نیست

blackwolf بازدید : 107 چهارشنبه 22 آبان 1392 نظرات (1)

قالب نیلو هاست برای سایت های هاست دهی

\

 

سلام امروز با یک کار متفاوت خدمت شما هستیم. اگر سایت هاستینگ دارید و هنوز موفق نشده اید قالب حرفه ای برای اون پیدا کنید من براتون یک مژده دارم!

بله مدیریت نیلو هاست یک قالب حرفه ای رو به رایگان برای ما و شما فرستاده است. برای دیدن نمونه قالب روی عکس بالا کلیک کنید و برای دیدن دمو به ادامه مطلب بروید..

دوستان نظر درمورد قالب  فراموش نشه.مرسی

blackwolf بازدید : 143 چهارشنبه 22 آبان 1392 نظرات (0)

آموزش تبدیل یک عکس به یک نقاشی آبرنگ طبیعی

آموزش تصویری تبدیل عکس به نقاشی

 

با سلام من علی رضا عباس زاده هستم من در این پست برای شما اسکینکی های عزیز آموزش تبدیل یک عکس دلخواه به یک تابلوی آبرنگ طبیعی رو جهت دانلود و استفاده قرار داده ام.هم اکنون میتوانید این آموزش PDFرو در ادامه مطلب دانلود کنید

blackwolf بازدید : 119 چهارشنبه 22 آبان 1392 نظرات (0)
قالب ایرونی ها ویرایش جدید
برای دیدن تصویر با کیفیت بالا و در اندازه بزرگتر کلیک کنید
 
 
سلام با عرض معذرت از دوستان که درخواست ویرایش داده بودند که حدود 2 هفته طول کشید دلیلش هم فقط شلوغی و ترافیک درخواست هایی هست که از دوستان میره حدودا روزی 30 تا نظر میاد که 20 تای اون ها درخواست دارند پس اگه میبینید طول میکشه فقط به همین دلیل بوده.. در این ورژن مشکل ارسال مطلب به کلی حل شده است و استفاده از قالب ملزم رعایت شرایطی هست که اگه رعایت نکنید قالب به هم میریزه.
 
پس با ما در ادامه مطلب همراه شوید...

blackwolf بازدید : 154 چهارشنبه 27 شهریور 1392 نظرات (0)

دانلود آلبوم جدید و شنیدنی بهزاد پکس و احمد سولو به نام سلطان دیس لاو

ترانه سرا : بهزاد پکس ، آهنگ و تنظیم : احمد سولو ، خواننده مهمان : مهدی جاوید

سبک آلبوم پاپ و رپ / موضوع آلبوم خیانت و عاشقانه و احساسی

دانلود آلبوم جدید بهزاد پکس و احمد سولو به نام سلطان دیس لاو

blackwolf بازدید : 144 چهارشنبه 27 شهریور 1392 نظرات (0)


دانلود آهنگ جدید پویا بیاتی به اسم جبران

دانلود آهنگ جدید پویا بیاتی به اسم جبران

ترانه سرا: اصغر عظیمی مهر , ملودی : پویا بیاتی , تنظیم: فریبرز خاتمی

||دانلود +متن آهنگ+پخش آنلاین||

blackwolf بازدید : 125 چهارشنبه 27 شهریور 1392 نظرات (0)
یکی از فانتزیام اینه که
با مخاطب خاصم دعوام بشه بعد اون منو هل بده و سرم بخوره گوشه میز و ضربه مغزی بشم بمیرم و مخاطب خاصم رو ببرن زندان
بعدش ولی دم ( مادرم ) رضایت ندن و بگن باید حتما قصاص بشه
و در یک سپیده دم سرد درحالی که مخاطب خاصم یه شلوار گا گلی بپوشیده با قدم های لزان بره روی چهارپایه و موقعی که مامورمیخواد طناب رو بندازه گردنش یه صدایی از دور داد بزنه نه! ننننننه!
بعد ببینن که مامانم بیاد پیشونی مخاطب خواصم رو ببوسه و طناب رو بندازه گردنش و بگه بوئینگ من که رفت……
رو کنه به مخاطب خاصم وبگه تو هم برو به جهنم و سپس چهارپایه رو هل بده و با یک نوای غم انگیز دوربین سایه مخاطب خاصم رو که داره بالای طناب دار میلرزه نشون بده و سپس آرام وآرام بره رو به آسمون

سنگ دل هم خودتونین


یکی از فانتزیای من اینه که بوکسور شم برم مسابقات جهانی،تو فینال بیوفتم با یه اسرائیلی،بجا اینکه انصراف بدم، میرم تو رینگ تلافی این تحریمارو روش دربیارم، لتوپارش کنم جوری که راهیه بیمارستان بشه،بعد من قهرمان شم وقتی که دارن سرود تیم قهرمان ایران قهرمان بمان ایرانو پخش میکنن با یه الکترو اسموک تو گوشه ی رینگ محو شم!

blackwolf بازدید : 76 سه شنبه 26 شهریور 1392 نظرات (0)

ایستک خریدم، در باز کن رو دادم به دوستم. می گه با این بازش
کنم؟! می گم پ.نه.پ روش راست کلیک کن! اوپن ویت رو بزن! با اینترنت اکسپلورر بازش
کن.


داداشم می خواد ببینه چند کیلویه؟ می گه برم رو ترازو؟! می گم
پ.نه.پ کلیک راست کن رو خودت برو تو پروپرتیس ببین چند کیلویی!!


تازه می خنده می گه: احمق جون اگه موسو رو خودم نگه دارم می
نویسه چند مگم!!!

blackwolf بازدید : 237 سه شنبه 26 شهریور 1392 نظرات (0)
جوک های پـَــ نــ پـَــ

دستمال کاغذی گرد کردم گذاشتم تو بینی م
مامان بزرگم میگه بینیت خون اومده؟
پ نه دیدم از دماغم داره هوا میاد
گفتم حتما پنچر شدم فعلا اینو رد کنم که بادم خالی نشه

رفتم مغازه میگم cd دارید؟
میگه خام؟
پ ن پ تنوری باشه با قارچ و پنیر

میگه شما تو خونه همش سه تا بچه این؟
پ ن پ بابام مارو نمونه زده اگه مقرون به صرفه بودیم
ایشالله خط تولید انبوه رو راه اندازی بکنه

رفتم داروخونه میگم باند دارین؟
می گه باند پانسمان زخم؟
پ نه پ باند فرودگاه فقط بی زحمت سه بانده باشه

داریم لوازم میزاریم توی ماشین که بریم مسافرت
همسایمون می گه به سلامتی تشریف می برید مسافرت؟
پ ن پ ماشینمون بی تابی می کنه اومدیم پیشش زندگی کنیم تنها نباشه

بابام با چکش به جای میخ زده به دستم از درد دو متر رفتم آسمون اومدم پایین
تازه می پرسه خورد به دستت؟
پ ن پ یاد گل خداداد عزیزی به استرالیا افتادم
دیگه نتونستم خودمو کنترل کنم عجب گلی بود

تو خیابون با دوستم داشتم راه می رفتم
یارو موتوریه گوشیمو از دستم قاپید
دوستم گفت گوشیتو دزدید ؟
پ ن پ برد انتی ویروس نصب کنه برام

به داداشم میگم سر رات داری میای یه لیوان ابم بیار
بهم می گه تشنته ؟
پ ن پ من آن گلبرگ مغرورم که می میرم ز بی آبی
ولی با منت و خواری پی شبنم نمی گردم

رفتم مرغ فروشی به فروشنده می گم بال دارین
میگه بال مرغ؟
پ ن پ بال هواپیما چند تا کوچه پایین تر سقوط کردیم می خوام درستش کنم

زنگ زدم عکاسی نوبت بگیرم واسه عکس گرفتن
دختره گوشی رو برداشته ، میگم ببخشید خانم امروز وقت خالی کی دارید ؟
میگه واسه عکس گرفتن ؟
پ ن پ واسه اینکه با خونواده خدمت برسیم
بعد می خنده میگه 6 وقت داریم
بهش میگم قبل از 6 هم کسی نوبت داره ؟
پ ن پ امروز رو کلا واسه همسر آیندم خالی کردم

مانتوش بیشتر شبیه جلیقه آرایششم که شبیه جن شده
موهاشم مثل آنشلی قرمز کرده و باید با میکروسکوپ روسریشو دید
می گه به نظرت برم بیرون گشت ارشاد می گیرم ؟
پ ن پ می برنت صدا و سیما تو برنامه ی زلال احکام به سوالات شرعی مردم پاسخ بدی

به بابام میگم پول بده
میگه اونی که دو روز پیش گرفتی چی شد؟ نکنه همشو خرج کردی؟
تا اومدم بگم پـَـ
زد تو دهنم نذاشت حرف بزنم
من فقط می خواستم بگم پس اندازشون کردم

تو جاده بنزین تمام کردیم وایسادیم کنار جاده 4 لیتری تکون میدیم
طرف اومده میگه بنزین تمام کردین ؟
پ نه پ می گیم هورا هورا ما هم از این دبه ها داریم

بهش می گم : زود باش دمپاییتو بده تا سوسکه نرفته
میگه : مگه میخوای بکشیش؟
پ نه پ می خوام بدم سوسکه پاش کنه نجس نشه

فامیلمون اومده آکواریومم رو دیده می گه غذای مخصوص بهشون میدی؟
پ نه پ پول تو جیبی میدم بهشون خودشون میرن واسه خودشون غذا می خرن

زنگ زدیم آتش نشانی می گه جایی آتیش گرفته؟
پ نه پ زنگ زدم ببینم امشب خونه ای بیایم مهمونی

از راننده اتوبوس میپرسم چقدر شد؟
می گه 350 بهش 400 تومن دادم
می گه یه نفری؟
پ نه پ کل اتوبوس مهمونه من

blackwolf بازدید : 147 دوشنبه 25 شهریور 1392 نظرات (0)
بعضی از درس هایی که در خانواده یاد گرفتیم:

بهداشت : اگه می‌خواید همدیگه رو بکشید برید بیرون؛ الان اینجا رو تمیز کردم

منطق : به خاطر اینکه من میگم

آینده نگری : اگه از تاب بیفتی، محاله ببرمت خرید

آداب اجتماعی : وقت غذا، دهنت رو ببند

اصلاح رفتار: مثل بچه آدم رفتار کن

انتظار : بذار برسیم خونه

کنایه : گریه می کنی؟ الان یه کاری می کنم واقعا اشکت در بیاد

ژنتیک : چهار تا اخلاق خوبتم به من رفته

دانش و خرد : وقتی به سن من برسی، می‌فهمی

عدالت : یه روزی بچه دار میشی، امیدوارم بچه‌هات مثه خودت باشن

blackwolf بازدید : 106 دوشنبه 25 شهریور 1392 نظرات (0)
داستان جالب پسر عیاش و نصیحت پدر

در روزگاران قدیم مردی بود ثروتمند و این مرد فرزندی داشت عیاش. هرچه پدر به فرزند خود نصیحت می کرد که با دوستان بد معاشرت مکن و دست از این ولخرجی ها بردار که دوست ناباب بدرد نمی خورد و اینها عاشق پولت هستند، جوان جاهل قبول نمی کرد تا اینکه مرگ پدر می رسد پدر می گوید فرزند با تو وصیتی دارم من از دنیا می روم ولی در آن مطبخ کوچک را قفل کردم و این کلیدش را به دست تو می دهم، در توی آن مطبخ یک بند به سقف آویزان است هر موقع که دست تو از همه جا کوتاه شد و راهی به جایی نبردی برو آن بند را بینداز گردن خودت و خودت را خفه کن که زندگی دیگر به دردت نمی خورد.

پدر از دنیا می رود و پسر با دوستان و معاشران خود آنقدر افراط می کند و به عیاشی می گذراند که هرچه ثروت دارد تمام می شود و چیزی باقی نمی ماند. دوستان و آشنایان او که وضع را چنین می بینند از دور او پراکنده می شوند. پسر در بهت و حیرت فرو می رود و به یاد نصیحت های پدر می افتد و پشیمان می شود و برای اینکه کمی از دلتنگی بیرون بیاید یک روز دو تا تخم مرغ و یک گرده نان درست می کند و روانه ی صحرا می شود که به یاد گذشته در لب جویی یا سبزه ای روز خود را به شب برساند و می آید از خانه بیرون و راهی بیابان می شود تا می رسد بر لب جوی آب.

دستمال خود را می گذارد و کفش خود را در می آورد که آبی به صورت بزند و پایی بشوید در این موقع کلاغی از آسمان به زیر می آید و دستمال را به نوک خود می گیرد و می برد. پسر ناراحت و افسرده به راه می افتد با شکم گرسنه تا می رسد به جایی که می بیند رفقای سابق او در لب جو نشسته و به عیش و نوش مشغولند.

می رود به طرف آنها سلام می کند و آنها با او تعارف خشکی می کنند و می گویند بفرمایید و پهلوی آنها می نشیند و سر صحبت را باز می کند و می گوید که از خانه آمدم بیرون دو تا تخم مرغ و یک گرده نان داشتم لب جویی نشستم که صورتم بشویم کلاغی آن را برداشت و برد و حال آمدم که روز خود را با شما بگذرانم.

رفقا شروع می کنند به قاه قاه خندیدن و رفیق خود را مسخره کردن که بابا مگر مجبوری دروغ بسازی گرسنه هستی بگو گرسنه هستم ما هم لقمه نانی به تو می دهیم دیگر نمی خواهد که دروغ سرهم بکنی پسر ناراحت می شود و پهلوی رفقا هم نمی ماند.

چیزی هم نمی خورد و راهی منزل می شود منزل که می رسد به یاد حرف های پدر می افتد می گوید خدا بیامرز پدرم می دانست که من درمانده می شوم که چنین وصیتی کرد حالا وقتش رسیده که بروم در مطبخ و خود را با طنابی که پدرم می گفت حلق آویز کنم.

می رود در مطبخ و طناب را می اندازد گردن خود تکان می دهد یک وقت یک کیسه ای از سقف می افتد پایین. وقتی پسر می آید نگاه می کند می بیند پر از جواهر است می گوید خدا ترا بیامرزد پدر که مرا نجات دادی. بعد می آید ده نفر گردن کلفت با چماق دعوت می کند و هفت رنگ غذا هم درست می کند و دوستان عزیز ! خود را هم دعوت می کند. وقتی دوستان می آیند و می فهمند که دم و دستگاه رو به راه است به چاپلوسی می افتند و از او معذرت می خواهند.

خلاصه در اتاق به دور هم جمع می شوند و بگو و بخند شروع می شود. در این موقع پسر می گوید حکایتی دارم. من امروز دیدم یک بزغاله وسط دو پای کلاغی بود و کلاغ پرواز کرد و بزغاله را برد. رفقا می گویند عجب نیست درست می گویی، ممکن است.

پسر می گوید قرمساق ها من گفتم یک دستمال کوچک را کلاغ برداشت شما مرا مسخره کردید حالا چطور می گویید کلاغ یک بزغاله را می تواند از زمین بلند کند و چماق دارها را صدا می کند. کتک مفصلی به آنها می زند و بیرونشان می کند و می گوید شما دوست نیستید عاشق پول هستید و غذاها را می دهد به چماق دارها می خورند و بعد هم راه زندگی خود را عوض می کند.

blackwolf بازدید : 207 دوشنبه 25 شهریور 1392 نظرات (0)

No-Husband-Header

یه شوهرم نداریم شب که دیر میاد خونه ببینه رو کاناپه خوابمون برده دلش بسوزه دیگه دیر نیاد!
::
::
یه شوهرم نداریم وقتی بهش میگیم من رو بیشتر دوس داری یا مامانتو ، بگه توام چه سوالایی می پرسی ، هر دوتون رو دوس دارم دیگه ! خوشحال شیم از اینکه ما رو خیــــــــــــــلی دوس داره ” قدِ مامانش “
::
::
یه شوهرم نداریم، نداریم که نداریم به درک اسفل یه لامبورگینی هم نداریم غروب جمعه ای بریم بگردیم دلمون نگیره !
::

images

blackwolf بازدید : 106 دوشنبه 25 شهریور 1392 نظرات (0)

دیروز رفتم بقالی سر کوچمون یه دختر و پسر دوقلو خوشگل کوچولو تو بقالی بودن

بعدش من لپای دختررو کشیدم گفتم اسمت چیه ؟

پسره عصبی شد گفت زهرا اسمتو بهش نگو

blackwolf بازدید : 139 دوشنبه 25 شهریور 1392 نظرات (0)

انواع عقیده در تولید :

امریکایی : هم خوب کار کنه هم با دوام باشه

انگلیسی : جنسش خوب باشی و مشتری راضی باشه

ایرانی : تا وقتی مشتری میخره سالم باشه بعد که خرید مهم نیست

چینی : فقط ایرانی بخره … !!!!

blackwolf بازدید : 109 دوشنبه 25 شهریور 1392 نظرات (0)

خونمون مهمون اومد
وقتی در رو بازکردم دخترشون قدش حدودیک و نود بود
وقتی کفشش رو درآورد یک و هفتاد وپنج شد ،
اومد توی خونه گل سرش رو برداشت شدیک و پنجاه
نگرانم کم کم محو بشه

blackwolf بازدید : 114 دوشنبه 25 شهریور 1392 نظرات (0)
پسره تو كليسا نشسته بوده، يهو مي‌بينه يه دختر خيلي خوشگل  مياد تو. ميدوه ميره پشتِ يه مجسمه قايم ميشه. دختره مياد ميشينه جلوي محراب و ميگه: اي خدا! تو به من همه چي دادي ، پول دادي ، قيافه دادي ، خانواده خوب دادي... فقط ازت يه چيز ديگه ميخوام... اونم يه شوهر خوبه ...يا حضرت مسيح‌! خودت كمكم كن! پسره از پشت مجسمه مياد بيرون ميگه: عيسي هل نده!‌ هل نده زشته ، خودم ميرم!

blackwolf بازدید : 108 دوشنبه 25 شهریور 1392 نظرات (0)

.همسایمون اسمش “طلا”ست

توی “نقره” فروشی کار میکنه

تازگیارفته برنزه کرده…!

فکرکنم اخر با مِسی ازدواج کنه

بچه شم شکل استیلی میشه !

نت

blackwolf بازدید : 125 دوشنبه 25 شهریور 1392 نظرات (0)

دیشب اینترنتم قطع شد

رفتم یه ذره با خانواده نشستم،باهاشون آشنا شدم

به نظر آدماى خوبى میان :)

blackwolf بازدید : 220 جمعه 22 شهریور 1392 نظرات (0)
438892_0GxaTfi2

موسی مندلسون پدر بزرگ آهنگساز شهیر آلمانی، انسانی

زشت و عجیب الخلقه بود. قدّی بسیار کوتاه و قوزی بد شکل بر

پشت داشت. موسی روزی در هامبورگ با تاجری آشنا شد که

دختری بسیار زیبا و دوست داشتنی به نام فرمتژه داشت.

موسی در کمال ناامیدی، عاشق آن دختر شد، ولی فرمتژه از

ظاهر و هیکل از شکل افتاده او منزجر بود.

438892_MhiIRtWM
زمانی که قرار شد موسی به شهر خود بازگردد، آخرین

شجاعتش را به کار گرفت تا به اتاق دختر برود و از آخرین فرصت

برای گفتگو با او استفاده کند. دختر حقیقتاً از زیبایی به فرشته

ها شباهت داشت، ولی ابداً به او نگاه نکرد و قلب موسی از

اندوه به درد آمد. موسی پس از آن که تلاش فراوان کرد تا

صحبت کند، با شرمساری پرسید :

- آیا می دانید که عقد ازدواج انسانها در آسمان بسته می شود؟

دختر در حالی که هنوز به کف اتاق نگاه می کرد گفت :

- بله، شما چه عقیده ای دارید؟

- من معتقدم که خداوند در لحظه تولد هر پسری مقرر می کند که او با

کدام دختر ازدواج کند. هنگامی که من به دنیا آمدم، عروس آینده ام را به

من نشان دادند و خداوند به من گفت: «همسر تو گوژپشت خواهد بود»

درست همان جا و همان موقع من از ته دل فریاد برآوردم و گفتم:

«اوه خداوندا! گوژپشت بودن برای یک زن فاجعه است. لطفاً آن قوز را به

من بده و هر چی زیبایی است به او عطا کن»

فرمتژه سرش را بلند کرد و خیره به او نگریست و از تصور چنین واقعه

ای بر خود لرزید.

او سال های سال همسر فداکار موسی مندلسون بود.

نتیجه اخلاقی :

1. دخترا از گوش عاشق میشن

2.صد سال دیگه تو مخ زنی به گرد پای این ایکبیری نمیرسیم :|

blackwolf بازدید : 116 جمعه 22 شهریور 1392 نظرات (0)
2013-04-25.Father_Factor


پدري با پسري گفت به قهر

    که تو آدم نشوي جان پدر   

 

حيف از آن عمر که اي بي سروپا     

در پي تربيتت کردم سر 

 

دل فرزند از اين حرف شکست   

بي خبر از پدرش کرد سفر 

 

رنج بسيار کشيد و پس از آن       

زندگي گشت به کامش چو شکر 

 

عاقبت شوکت والايي يافت    

حاکم شهر شد و صاحب زر 

 

چند روزي بگذشت و پس از آن   

امر فرمود به احضار پدر 

 

پدرش آمده از راه دراز 

نزد حاکم شد و بشناخت پسر

  

پسر از غايت خودخواهي و کبر

نظر افکند به سراپاي پدر

  

گفت گفتي که تو آدم نشوي

تو کنون حشمت و جاهم بنگر

 

 پير خنديد و سرش داد تکان

گفت اين نکته برون شد از در

 

 من نگفتم که تو حاکم نشوي»

« گفتم آدم نشوي جان پدر

 جامي

TheLol.iR Comment :

پدر من بد منو نگا میکنه

پدرمن بعدش منو صدا میکنه

میگه تو که بی کاری تا لنگ ظهر که میخوابی

پدر ببخش ولی من از دست رفتم

:D

blackwolf بازدید : 165 جمعه 22 شهریور 1392 نظرات (0)
0.563146001281817919_0

kharراستی ! این عکس خری که در تصویر شاخص ملاحظه میکنید معروف ترین خر ایرانی در اینترنت است! حتما تا به حال چندین بار این عکس را دیده اید :|

امروز چه کتابی سخن میگویم من :|

blackwolf بازدید : 112 جمعه 22 شهریور 1392 نظرات (0)
438892_6ATtTmFK

مردی از اینکه زنش به گربه خانه بیشتر از او توجه میکرد ناراحت بود، یک روز گربه را برد و چندتا خیابان آنطرف تر ول کرد ولی تا رسید به خانه، دید گربه زود تر از اون برگشته خونه، این کار چندین دفعه تکرار شد و مرد حسابی کلافه شده بود. بالاخره یک روز گربه را با ماشین گرداند، از چندین پل و رودخانه پارک و غیره گذشت و بالاخره گربه را در منطقه ای پرت و دورافتاده ول کرد. آن شب مرد به خانه بر نگشت آخرشب زنگ زد و به زنش گفت: اون گربه‌ی کره خر، خونه هست؟ زنش گفت: آره مرد گفت: گوشی رو بده بهش، من گم شدم!!:)

تعداد صفحات : 3

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 117
  • کل نظرات : 10
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 4
  • آی پی امروز : 17
  • آی پی دیروز : 14
  • بازدید امروز : 38
  • باردید دیروز : 16
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 107
  • بازدید ماه : 194
  • بازدید سال : 729
  • بازدید کلی : 60,771
  • کدهای اختصاصی

    نازتک

    Seconds

    کد جلوگیری از انتخاب متن